معنی ajourner
ajourner
تعطیل کردن، به تعویق انداختن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با ajourner
ajouter
ajouter
اِضافِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tourner
tourner
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی