معنی afficher
afficher
نمایش دادن، نمایش داده شود
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با afficher
affirmer
affirmer
اِدِّعا کَردَن، تَایید، تَأیید کَردَن، مُحکَم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
affilier
affilier
وابَستِه کَردَن، وابَستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
affecter
affecter
تأثیر گُذاشتَن، تَاثیر بُگذارَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
officier
officier
قِضاوَت کَردَن، اَفسَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
officier
officier
اَفسَر
دیکشنری هلندی به فارسی
affixer
affixer
چَسباندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
affiner
affiner
تَصفِیَه کَردَن، پالایِش کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Officer
Officer
اَفسَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی