معنی administrer
administrer
مدیریّت کردن، اداره کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با administrer
administrar
administrar
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
administrar
administrar
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی