معنی abrité
abrité
پناه گرفته
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با abrité
abriter
abriter
پَناه دادَن، پَناهگاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abrégé
abrégé
اِختِصار، بِه اِختِصار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
acuité
acuité
تیزی، تیزبینی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
irrité
irrité
عَصَبانی، تَحرِیک شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vérité
vérité
حَقیقَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
parité
parité
بَرابَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
atrito
atrito
فَرسایِش، اِصطِکاک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agité
agité
بی قَرار، آشُفتِه، شُلوغ، ناراحَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brisé
brisé
دِل شِکَستِه، نَسِیم، شِکَستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی