معنی aboyant
aboyant
زوزه کشیدن، پارس کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با aboyant
abondant
abondant
فَراوان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adorant
adorant
مُحِبَّت آمیز، پَرَستِش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Buoyant
Buoyant
شِناوَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
broyant
broyant
خُردکُنَندِه، سَنگ زَنی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
voyant
voyant
پیش بین، نِشانگَر، زَرق و بَرق دار، زَرگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی