معنی هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
每两周
تصویر هر دو هفته یک بار
دیکشنری فارسی به چینی
واژههای مرتبط با هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
Semiweekly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
quinzenalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
semanalmente cada dos semanas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
co dwa tygodnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
раз в две недели
دیکشنری فارسی به روسی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
двічі на тиждень
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
tweewekelijks
دیکشنری فارسی به هلندی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
halb wöchentlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
semestriellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هر دو هفته یک بار
هر دو هفته یک بار
bisettimanalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی