معنی بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
工作过度的
تصویر بیش از حد کار کرده
دیکشنری فارسی به چینی
واژههای مرتبط با بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
Overworked
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
переутомленный
دیکشنری فارسی به روسی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
überarbeitet
دیکشنری فارسی به آلمانی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
перевантажений роботою
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
przepracowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
sobrecarregado de trabalho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
sovraccarico di lavoro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
sobrecargado de trabajo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بیش از حد کار کرده
بیش از حد کار کرده
surchargé de travail
دیکشنری فارسی به فرانسوی