معنی به طور مغزی
- به طور مغزی
- 大脑地
واژههای مرتبط با به طور مغزی
به طور مغزی
- به طور مغزی
- Cerebrally
به طور مغزی
- به طور مغزی
- церебрально
به طور مغزی
- به طور مغزی
- zerebral
به طور مغزی
- به طور مغزی
- церебрально
به طور مغزی
- به طور مغزی
- mózgowo
به طور مغزی
- به طور مغزی
- de maneira cerebral
به طور مغزی
- به طور مغزی
- in modo cerebrale
به طور مغزی
- به طور مغزی
- de manera cerebral
به طور مغزی
- به طور مغزی
- de manière cérébrale
