معنی به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
可识别地
تصویر به طور قابل شناسایی
دیکشنری فارسی به چینی
واژههای مرتبط با به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
Identifiably
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
идентифицируемо
دیکشنری فارسی به روسی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
erkennbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
ідентифіковано
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
identyfikowalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
identificavelmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
identificabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
identificablemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور قابل شناسایی
به طور قابل شناسایی
de manière identifiable
دیکشنری فارسی به فرانسوی