جدول جو
جدول جو

معنی شلوغ

شلوغ
بکھرا ہوا , بھیڑ بھاڑ , ہلچل مچانے والا , حد سے زیادہ بھیڑ بھاڑ , ہنگامہ خیز
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
دیکشنری فارسی به اردو

واژه‌های مرتبط با شلوغ

شلوغ

شلوغ
پرازدحام، بی نظم و ترتیب، پرسر و صدا
شلوغ کردن: سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن
شلوغ
فرهنگ فارسی عمید