معنی زنبور زدن
زنبور زدن
بھنبھنانا
تصویر زنبور زدن
دیکشنری فارسی به اردو
واژههای مرتبط با زنبور زدن
زنبور زدن
زنبور زدن
Drone
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زنبور زدن
زنبور زدن
жужжать
دیکشنری فارسی به روسی
زنبور زدن
زنبور زدن
brummen
دیکشنری فارسی به آلمانی
زنبور زدن
زنبور زدن
жужжати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زنبور زدن
زنبور زدن
brzęczeć
دیکشنری فارسی به لهستانی
زنبور زدن
زنبور زدن
发出嗡嗡声
دیکشنری فارسی به چینی
زنبور زدن
زنبور زدن
zumbir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زنبور زدن
زنبور زدن
ronzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زنبور زدن
زنبور زدن
zumbar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زنبور زدن
زنبور زدن
bourdonner
دیکشنری فارسی به فرانسوی