معنی درج کردن
درج کردن
درج کرنا
تصویر درج کردن
دیکشنری فارسی به اردو
واژههای مرتبط با درج کردن
درج کردن
درج کردن
گنجاندن جا دادن گنجانیدن و نوشتن مطلبی در کتاب رساله و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
درج کردن
درج کردن
Insert
دیکشنری فارسی به انگلیسی
درج کردن
درج کردن
вставлять
دیکشنری فارسی به روسی
درج کردن
درج کردن
einfügen
دیکشنری فارسی به آلمانی
درج کردن
درج کردن
вставити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
درج کردن
درج کردن
wstawiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
درج کردن
درج کردن
插入
دیکشنری فارسی به چینی
درج کردن
درج کردن
inserir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
درج کردن
درج کردن
inserire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
درج کردن
درج کردن
insertar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی