معنی جا به جا کردن جا به جا کردن منتقل کرنا , الٹنا , موڑنا تصویر جا به جا کردن دیکشنری فارسی به اردو
جا به جا کردن جا به جا کردن چیزی را از جایی به جای دیگر گذاشتن، چیزی را در جای خود قرار دادن فرهنگ فارسی عمید