ترجمه جمع آوری کردن به اردو - دیکشنری فارسی به اردو
معنی جمع آوری کردن
- جمع آوری کردن
- جمع کرنا , جمع کرنا , جمع کرنا , کنگھا کرنا
تصویر جمع آوری کردن
دیکشنری فارسی به اردو
واژههای مرتبط با جمع آوری کردن
جمع آوری کردن
- جمع آوری کردن
- ansammeln, anhäufen, zusammenstellen, sammeln, versammeln, harken
دیکشنری فارسی به آلمانی
جمع آوری کردن
- جمع آوری کردن
- accumuler, amasser, collationner, collecter, rassembler, glaner, ratisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی