ترجمه اخراج کردن به اردو - دیکشنری فارسی به اردو
معنی اخراج کردن
- اخراج کردن
- نکالنا , جلاوطن کرنا , برطرف کرنا , نکال دینا
تصویر اخراج کردن
دیکشنری فارسی به اردو
واژههای مرتبط با اخراج کردن
اخراج کردن
- اخراج کردن
- بیرون کردن راندن تاراندن بیرون کردن دفع کردن کسی را از کار و شغل خود باز داشتن طرد کردن راندن نفی بلد جء وطن
فرهنگ لغت هوشیار