معنی مشغول کردن مشغول کردن ilgisini çekmek, meşgul etmek تصویر مشغول کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مشغول کردن مشغول کردن سر گرم کردن، به کار وا داشتن، باز داشتن بکاری سرگرم کردن بکار واداشتن، بازداشتن منصرف کردن (با از آید) : زد تیغ قهرو قاهری برگردن دیو و پری کورا ز عشق آن سری مشغول کردند از قضا. (دیوان کبیر) فرهنگ لغت هوشیار