معنی عمل کردن عمل کردن hareket etmek, gitmek, işlev görmek, çalıştırmak تصویر عمل کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
عمل کردن عمل کردن انجام دادن رفتار کردن انجام دادن: اقبال تو بلندی نمود و خدای تعالی به مصلحت خود عمل کرد فرهنگ لغت هوشیار