معنی خاموش کردن
- خاموش کردن
- söndürmek, sessize almak, bastırmak
واژههای مرتبط با خاموش کردن
خاموش کردن
- خاموش کردن
- قطع کردن جریان برق در وسایل برقی، ساکت کردن، از سخن بازداشتن، از آواز یا گفتار بازداشتن،
برای مِثال کسی سیرت آدمی گوش کرد / که اول سگ نفس خاموش کرد ، فرونشاندن آتش یا چراغ(سعدی۱ - ۱۴۵)
خاموش کردن
- خاموش کردن
- Mute, Douse, Extinguish, Quell, Quench
خاموش کردن
- خاموش کردن
- тушить , гасить , выключить звук , подавлять , потушить
خاموش کردن
- خاموش کردن
- löschen, stummschalten, unterdrücken
خاموش کردن
- خاموش کردن
- гасити , вимкнути звук , придушити , погасити
خاموش کردن
- خاموش کردن
- gasić, wyciszyć, stłumić
خاموش کردن
- خاموش کردن
- 熄灭 , 静音 , 镇压
خاموش کردن
- خاموش کردن
- apagar, extinguir, silenciar, sufocar
خاموش کردن
- خاموش کردن
- spegnere, disattivare l'audio, soffocare
خاموش کردن
- خاموش کردن
- apagar, extinguir, silenciar, sofocar
