معنی محکوم کردن محکوم کردن ประณาม , ตัดสินลงโทษ , ประณาม , ตัดสิน تصویر محکوم کردن دیکشنری فارسی به تایلندی
محکوم کردن محکوم کردن ایراختن فرمانبردار کردن، مغلوب کردن (در مناظره و غیره)، مغلوب کردن قاضی کسی را فرهنگ لغت هوشیار