جدول جو
جدول جو

معنی حامی

حامی
ผู้สนับสนุน , ผู้ปกป้อง , ผู้สนับสนุน , ผู้สนับสนุน , สนับสนุน
تصویری از حامی
تصویر حامی
دیکشنری فارسی به تایلندی

واژه‌های مرتبط با حامی

حامی

حامی
پشتیبان، حمایت کننده
گروه هایی از نژاد سفیدپوست ساکن افریقای شمالی، از اولاد حام بن نوح
شاخه ای از خانوادۀ زبان های حامی - سامی، شامل زبان هایی مانندِ بربری و مصری کهن
حامی
فرهنگ فارسی عمید