معنی حساس حساس อ่อนโยน , น่ากลัว , งี่เง่า , อ่อนไหว , หงุดหงิด , อ่อนไหว تصویر حساس دیکشنری فارسی به تایلندی
حساس حساس کسی که سریعاً از اعمال دیگران ناراحت می شود، ویژگی چیزی که سریعاً در برابر عوامل بیگانه عکس العمل نشان می دهد، کنایه از مهم مثلاً موقعیت حساس، دارای گیرایی قوی مثلاً شامۀ حساس فرهنگ فارسی عمید