معنی به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- ที่สามารถเปรียบเทียบได้
واژههای مرتبط با به طور قابل مقایسه
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- Comparably
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- сопоставимо
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- vergleichbar
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- порівнянно
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- porównywalnie
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- 可比较地
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- de forma comparável
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- comparabile
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- de manera comparable
به طور قابل مقایسه
- به طور قابل مقایسه
- de manière comparable
