معنی به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- อย่างไม่สามารถสรุปได้ , อย่างไม่แน่นอน
واژههای مرتبط با به طور غیرقطعی
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- Inconclusively, Indeterminately
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- неопределенно , неопределённо
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- nicht schlüssig, unbestimmt
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- невизначено
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- niekonkluzyjnie, nieokreślenie
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- 非决定性地 , 不确定地
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- de maneira inconclusiva, de maneira indeterminada
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- inconclusivamente, indeterminatamente
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- inconclusivamente, indeterminadamente
به طور غیرقطعی
- به طور غیرقطعی
- de manière non concluante, de manière indéterminée
