معنی به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- อย่างไร้ความรู้สึก
واژههای مرتبط با به شکلی بی حس کننده
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- Numbingly
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- онемело
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- betäubend
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- оніміло
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- odrętwiająco
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- 麻木地
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- entorpecentemente
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- in modo intorpidente
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- de manera entumecedora
به شکلی بی حس کننده
- به شکلی بی حس کننده
- de manière engourdissante
