معنی بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
ตามรายงาน
تصویر بر اساس گزارش ها
دیکشنری فارسی به تایلندی
واژههای مرتبط با بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
Reportedly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
согласно сообщениям
دیکشنری فارسی به روسی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
Berichten zufolge
دیکشنری فارسی به آلمانی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
за повідомленнями
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
zgodnie z raportami
دیکشنری فارسی به لهستانی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
据报道
دیکشنری فارسی به چینی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
de acordo com os relatórios
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
secondo i rapporti
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
según se informa
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
selon les rapports
دیکشنری فارسی به فرانسوی