ترجمه فساد به سواحیلی - دیکشنری فارسی به سواحیلی
معنی فساد
- فساد
- ufisadi, uharibifu, ukosefu wa maadili, ubadhirifu, harufu mbaya, (SW) kuoza
تصویر فساد
دیکشنری فارسی به سواحیلی
واژههای مرتبط با فساد
فساد
- فساد
- تباه شدن، متلاشی شدن، از بین رفتن، تباهی، خرابی، نابودی، فتنه، آشوب، لهو و لعب، کینه، دشمنی
فرهنگ فارسی معین