معنی دور زدن دور زدن kuepuka, kuzunguka, kutembea kwa polepole تصویر دور زدن دیکشنری فارسی به سواحیلی
دور زدن دور زدن پیرامون چیزی گردیدن، چرخیدن، گردش کردنبرگشتن و تغییر جهت دادن اتومبیل یا وسیلۀ نقلیۀ دیگر در خیابان فرهنگ فارسی عمید