معنی به طور یکنواخت به طور یکنواخت kwa monotoni, kwa usawa, kwa monotonous تصویر به طور یکنواخت دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور یکنواخت به طور یکنواخت de maneira monótona, uniformemente, monótonamente دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور یکنواخت به طور یکنواخت in modo monotono, uniformemente, monotonamente دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور یکنواخت به طور یکنواخت de manera monótona, uniformemente, monótonamente دیکشنری فارسی به اسپانیایی