معنی کهنگی
کهنگی
устаревание , старость
تصویر کهنگی
دیکشنری فارسی به روسی
واژههای مرتبط با کهنگی
کهنگی
کهنگی
فرسودگی، پارگی
فرهنگ لغت هوشیار
کهنگی
کهنگی
Obsolescence, Oldness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کهنگی
کهنگی
obsolescência, antiguidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کهنگی
کهنگی
Veralterung, Altertum
دیکشنری فارسی به آلمانی
کهنگی
کهنگی
starzenie się, starość
دیکشنری فارسی به لهستانی
کهنگی
کهنگی
застарілість , старовинність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کهنگی
کهنگی
obsolescencia, antigüedad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کهنگی
کهنگی
obsolescence, ancienneté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کهنگی
کهنگی
obsolescenza, vecchiaia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی