جدول جو
جدول جو

معنی قطع کردن

قطع کردن
ампутировать , рубить , разъединять , прерывать
تصویری از قطع کردن
تصویر قطع کردن
دیکشنری فارسی به روسی

واژه‌های مرتبط با قطع کردن

قطع کردن

قطع کردن
بریدن جداکردن گسستن زدودن انداختن بریدن جدا کردن: شاخه درخت را قطع کرد، حذف کردن انداختن: در اول بیت حرفی از اول آن قطع کنند
فرهنگ لغت هوشیار