معنی زین گذاشتن
زین گذاشتن
седлать
تصویر زین گذاشتن
دیکشنری فارسی به روسی
واژههای مرتبط با زین گذاشتن
زین گذاشتن
زین گذاشتن
Saddle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
satteln
دیکشنری فارسی به آلمانی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
осідлати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
siodłać
دیکشنری فارسی به لهستانی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
安装鞍具
دیکشنری فارسی به چینی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
selar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
sellare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
montar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زین گذاشتن
زین گذاشتن
seller
دیکشنری فارسی به فرانسوی