معنی رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
оцифровывать
تصویر رایانه ای کردن
دیکشنری فارسی به روسی
واژههای مرتبط با رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
Computerize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
computergestützt arbeiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
комп'ютеризувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
komputeryzować
دیکشنری فارسی به لهستانی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
计算机化
دیکشنری فارسی به چینی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
informatizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
informatizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
informatizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
رایانه ای کردن
رایانه ای کردن
informatiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی