معنی ترشی انداختن
ترشی انداختن
мариновать
تصویر ترشی انداختن
دیکشنری فارسی به روسی
واژههای مرتبط با ترشی انداختن
ترشی انداختن
ترشی انداختن
کنایه از بلا استفاده و عاطل گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
ترشی انداختن
ترشی انداختن
Pickle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ترشی انداختن
ترشی انداختن
einlegen
دیکشنری فارسی به آلمانی
ترشی انداختن
ترشی انداختن
маринувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ترشی انداختن
ترشی انداختن
kisić
دیکشنری فارسی به لهستانی
ترشی انداختن
ترشی انداختن
腌制
دیکشنری فارسی به چینی
ترشی انداختن
ترشی انداختن
picles
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ترشی انداختن
ترشی انداختن
fare sott'aceto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ترشی انداختن
ترشی انداختن
encurtir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی