معنی بی تعهد
بی تعهد
необязательный , не преданный
تصویر بی تعهد
دیکشنری فارسی به روسی
واژههای مرتبط با بی تعهد
بی تعهد
بی تعهد
Noncommittal, Uncommitted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی تعهد
بی تعهد
nicht verpflichtet, unengagiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی تعهد
بی تعهد
не зобов'язаний , невідданий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی تعهد
بی تعهد
niezobowiązany
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی تعهد
بی تعهد
不承诺的 , 不忠诚的
دیکشنری فارسی به چینی
بی تعهد
بی تعهد
não comprometido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی تعهد
بی تعهد
non impegnato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی تعهد
بی تعهد
no comprometido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی تعهد
بی تعهد
non engagé
دیکشنری فارسی به فرانسوی