معنی واژگون شدن
- واژگون شدن
- virar
واژههای مرتبط با واژگون شدن
واژگون شدن
- واژگون شدن
- وارونه شدن
کنایه از از دست دادن قدرت و حکومت، سقوط کردن مثلاً سلسلۀ زندیه توسط آغامحمدخان قاجار واژگون شد
واژگون شدن
- واژگون شدن
- سرنگون شدن وارون شدن برگشتن
واژگون شدن
- واژگون شدن
- Capsize
واژگون شدن
- واژگون شدن
- volcarse
واژگون شدن
- واژگون شدن
- wywrócić się
واژگون شدن
- واژگون شدن
- перевернуться
واژگون شدن
- واژگون شدن
- перекинутися
واژگون شدن
- واژگون شدن
- omslaan
واژگون شدن
- واژگون شدن
- kentern
