معنی وظیفه شناس
وظیفه شناس
consciencioso, cumpridor
تصویر وظیفه شناس
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با وظیفه شناس
وظیفه شناس
وظیفه شناس
آنکه به وظیفۀ خود آشناست
فرهنگ فارسی عمید
وظیفه شناس
وظیفه شناس
خویشکاره آنکه بوظیفه خودکاملا آشناست
فرهنگ لغت هوشیار
وظیفه شناس
وظیفه شناس
Conscientious, Dutiful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
وظیفه شناس
وظیفه شناس
concienzudo, cumplidor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
وظیفه شناس
وظیفه شناس
sumienny, obowiązkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
وظیفه شناس
وظیفه شناس
добросовестный , исполнительный
دیکشنری فارسی به روسی
وظیفه شناس
وظیفه شناس
сумлінний , обов'язковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
وظیفه شناس
وظیفه شناس
nauwgezet, plichtsgetrouw
دیکشنری فارسی به هلندی
وظیفه شناس
وظیفه شناس
gewissenhaft, pflichtbewusst
دیکشنری فارسی به آلمانی