معنی نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
guardar
تصویر نگهبانی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
Guard
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
guardar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
strzec
دیکشنری فارسی به لهستانی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
охранять
دیکشنری فارسی به روسی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
охороняти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
bewaken
دیکشنری فارسی به هلندی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
bewachen
دیکشنری فارسی به آلمانی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
garder
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نگهبانی کردن
نگهبانی کردن
custodire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی