معنی منحل کردن
منحل کردن
dissolver, liquidar
تصویر منحل کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با منحل کردن
منحل کردن
منحل کردن
برچیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
منحل کردن
منحل کردن
Disband, Liquidate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
منحل کردن
منحل کردن
rozwiązywać, likwidować
دیکشنری فارسی به لهستانی
منحل کردن
منحل کردن
распускать , ликвидировать
دیکشنری فارسی به روسی
منحل کردن
منحل کردن
розпускати , ліквідувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
منحل کردن
منحل کردن
ontbinden, liquideren
دیکشنری فارسی به هلندی
منحل کردن
منحل کردن
auflösen, liquidieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
منحل کردن
منحل کردن
disolver, liquidar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
منحل کردن
منحل کردن
dissoudre, liquider
دیکشنری فارسی به فرانسوی