معنی مهار کردن
مهار کردن
aproveitar
تصویر مهار کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با مهار کردن
مهار کردن
مهار کردن
مطیع کردن منقاد ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
مهار کردن
مهار کردن
Harness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مهار کردن
مهار کردن
nutzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
مهار کردن
مهار کردن
wykorzystywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
مهار کردن
مهار کردن
использовать
دیکشنری فارسی به روسی
مهار کردن
مهار کردن
використовувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مهار کردن
مهار کردن
benutten
دیکشنری فارسی به هلندی
مهار کردن
مهار کردن
aprovechar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مهار کردن
مهار کردن
exploiter
دیکشنری فارسی به فرانسوی