معنی منصوب کردن
منصوب کردن
nomear
تصویر منصوب کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با منصوب کردن
منصوب کردن
منصوب کردن
گماشتن، گماردن
فرهنگ واژه فارسی سره
منصوب کردن
منصوب کردن
Appoint
دیکشنری فارسی به انگلیسی
منصوب کردن
منصوب کردن
ernennen
دیکشنری فارسی به آلمانی
منصوب کردن
منصوب کردن
mianować
دیکشنری فارسی به لهستانی
منصوب کردن
منصوب کردن
назначать
دیکشنری فارسی به روسی
منصوب کردن
منصوب کردن
призначити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
منصوب کردن
منصوب کردن
benoemen
دیکشنری فارسی به هلندی
منصوب کردن
منصوب کردن
nombrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
منصوب کردن
منصوب کردن
nommer
دیکشنری فارسی به فرانسوی