معنی مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
delimitar
تصویر مرز گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
Border
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
abgrenzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
wyznaczać granicę
دیکشنری فارسی به لهستانی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
ограничивать
دیکشنری فارسی به روسی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
обмежувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
begrenzen
دیکشنری فارسی به هلندی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
fronterizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
délimiter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مرز گذاشتن
مرز گذاشتن
delimitare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی