جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گران

گران

گران
مقابلِ سبک، سنگین
مقابلِ ارزان، پربها
کنایه از ناپسند، ناگوار
کنایه از عمیق، سنگین، برای مِثال آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد / خواب در وقت سحرگاه گران می گردد (صائب - ۸۶۷)
کنایه از مشکل، دشوار
کنایه از سخت، شدید
کنایه از فراوان، انبوه
کنایه از آنکه معاشرت با او سبب رنجش می شود، گران جان
دستۀ جو یا گندم درو کرده
گران
فرهنگ فارسی عمید

گران

گران
سنگین، ثقیل، پربها، بسیار، بی شمار، سنگینی، سنگینی غم، ناگوار، ناپسند، طاقت فرسا، مشکل، عظیم، بزرگ، مؤثر، کاری
گران
فرهنگ فارسی معین