معنی گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
agrupar
تصویر گروه بندی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
Group
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
gruppieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
grupować
دیکشنری فارسی به لهستانی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
группировать
دیکشنری فارسی به روسی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
групувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
agrupar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
grouper
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
raggruppare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گروه بندی کردن
گروه بندی کردن
groeperen
دیکشنری فارسی به هلندی