معنی کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
estagiar
تصویر کارآموزی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
Apprentice, Intern
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
ausbilden, ein Praktikum machen
دیکشنری فارسی به آلمانی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
szkolić, odbywać staż
دیکشنری فارسی به لهستانی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
учить , проходить стажировку
دیکشنری فارسی به روسی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
стажуватися , проходити стажування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
aprender de, hacer prácticas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
apprendre en tant que stagiaire, faire un stage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
fare da apprendista, fare uno stage
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کارآموزی کردن
کارآموزی کردن
stagelopen, stage lopen
دیکشنری فارسی به هلندی