معنی قلقلک کردن
قلقلک کردن
fazer cócegas
تصویر قلقلک کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با قلقلک کردن
قلقلک کردن
قلقلک کردن
Tickle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
щекотать
دیکشنری فارسی به روسی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
kitzeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
łaskotać
دیکشنری فارسی به لهستانی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
лоскотати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
hacer cosquillas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
chatouiller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
solleticare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قلقلک کردن
قلقلک کردن
kietelen
دیکشنری فارسی به هلندی