ترجمه فساد به پرتغالی - دیکشنری فارسی به پرتغالی
معنی فساد
- فساد
- corrupção, depravação, imoralidade, desperdício, ranço, (PT) podridão
تصویر فساد
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با فساد
فساد
- فساد
- تباه شدن، متلاشی شدن، از بین رفتن، تباهی، خرابی، نابودی، فتنه، آشوب، لهو و لعب، کینه، دشمنی
فرهنگ فارسی معین