ترجمه غرش به پرتغالی - دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با غرش
غرش
- غرش
- فریاد سهمناک، صدای مهیب، بانگ جانوران درنده، غُرِّشت، غُرِّه، ژَغَند، زَغَند
غرش کردن: به غرش درآمدن، غریدن، بانگ مهیب برآوردن
به غرش درآمدن: غریدن، بانگ مهیب برآوردن
فرهنگ فارسی عمید