معنی غرق شدن
- غرق شدن
- afogar, submersão, afundar
واژههای مرتبط با غرق شدن
غرق شدن
- غرق شدن
- فرو رفتن کسی یا حیوانی در آب به صورتی که آب از سر بگذرد و خفگی دست دهد، فرو رفتن چیزی در آب مثلاً کشتی غرق شد
غرق شدن
- غرق شدن
- خبه شدن در آب، فرو رفتن در آب تکاییدن فرو رفتن در آب به حدب که آب از سر وی بگذرد غرقه شدن
غرق شدن
- غرق شدن
- Drown, Engulfment, Sink
غرق شدن
- غرق شدن
- утопать , поглощение , тонуть
غرق شدن
- غرق شدن
- ertrinken, Überflutung, sinken
غرق شدن
- غرق شدن
- тонути , поглинання
غرق شدن
- غرق شدن
- tonąć, zanurzenie
غرق شدن
- غرق شدن
- ahogar, sumersión, hundir
غرق شدن
- غرق شدن
- noyer, submersion, couler
