معنی عصب شناس
عصب شناس
neurologista, neurocientista
تصویر عصب شناس
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با عصب شناس
عصب شناس
عصب شناس
Neurologist, Neuroscientist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
عصب شناس
عصب شناس
невролог , нейроучёный
دیکشنری فارسی به روسی
عصب شناس
عصب شناس
Neurologe, Neurowissenschaftler
دیکشنری فارسی به آلمانی
عصب شناس
عصب شناس
невропатолог , нейронауковець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
عصب شناس
عصب شناس
neurolog, neurobiolog
دیکشنری فارسی به لهستانی
عصب شناس
عصب شناس
neurólogo, neurocientífico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
عصب شناس
عصب شناس
neurologue, neuroscientifique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
عصب شناس
عصب شناس
neurologo, neuroscienziato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
عصب شناس
عصب شناس
neuroloog
دیکشنری فارسی به هلندی