معنی صدا زدن
صدا زدن
acenar, chamar
تصویر صدا زدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با صدا زدن
صدا زدن
صدا زدن
بانگ دادن آواز دادن کسی را نامیدن و احضار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
صدا زدن
صدا زدن
Beckon, Call
دیکشنری فارسی به انگلیسی
صدا زدن
صدا زدن
поманить , звонить
دیکشنری فارسی به روسی
صدا زدن
صدا زدن
winken, anrufen
دیکشنری فارسی به آلمانی
صدا زدن
صدا زدن
кивати , кликати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
صدا زدن
صدا زدن
kiwać, dzwonić
دیکشنری فارسی به لهستانی
صدا زدن
صدا زدن
fare cenno, chiamare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
صدا زدن
صدا زدن
hacer señas, llamar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
صدا زدن
صدا زدن
faire signe, appeler
دیکشنری فارسی به فرانسوی